باران

خیلی وقته که بارون نیومده ...
زیر باران هر چه ناپاکی است پاک خواهد شد، هر بدی بیهودگی  یا مرگ خاک  خواهد شد،  زیر باران  هرچه  - حتی لحظه ایی _  زیباست میروید:  دانه  از  خاک سیاه شبگیر یا شکوفه  از  خمود خشک شاخه ای بر  یک درخت پیر...،  زیر باران  هرچه  - حتی لحظه ایی _  زیباست میروید: مثل  شعری  در هوای گندم و گیلاس  از  من  شهری  از من دلگیر ...

موعود

چشم هایم را نگاهش آرزوست
گوشهایم  در پی نجوای اوست
من دل از کف داده و  بیدل شدم
چون دلم پر می کشد بر بام دوست.
میلاد موعود بر منتظرانش مبارک!

فرانک

حرف که می‌زنی
من از هراس طوفان
زل می‌زنم به میز
به زیرسیگاری
به خودکار
تا باد مرا نبرد به آسمان.
لبخند که می‌زنی
من
ـ عین هالوها ـ
زل می‌زنم به دست‌هات
به ساعت مچی طلایی‌ات
به آستین پیراهن ا‌ت
تا فرو نروم در زمین.
دیشب مادرم گفت تو از دیروز فرورفته‌ای
در کلمه‌ای انگار
در عین
در شین
درقاف
در نقطه‌ها.

« مصطفی مستور »